کوچ از منطقه ای با کلی خاطرات تلخ و شیرین-تسوج

اینجا تسوج است
منطقه ای پر از فراز و نشیبهای مختلف در تمامی ادوار
منطقه ای  با کلی خاطرات تلخ وشیرین
چه برای آنها که اصالتی تسوجی دارند چه برای آنانکه به این منطقه سفر کرده و یا دیده اند این اقلیم را
برای همه آنانی که دوستش دارند و دوستش ندارند
برای آنانکه از تسوج خاطراتی دارند؛ تلخ یا شیرین بماند جای خود.
چیزهایی هست که وقتی نامش می آید عکس العملی در پی دارد فرقی هم نمیکند که باشی و چه باشی و کجا نشسته باشی.

هنوز  هم مردم آذربایجان سرزمین گونئی  را به نام تسوج می  شناسند.
و اما حالا و در آذرماه سال ۱۳۹۲؛ تسوج 

منابع غیر رسمی هماره خبر می  دهند  که “بیش از … خانوار از منطقه  تسوج به خارج از منطقه (از روستایی گرفته تا شهری ) مهاجرت کرده اند”
چرا؟؟

چیزی  که جالب  است منابع رسمی  هرگز  بحثی  در  این زمینه نمی  کنند ؟!!!!!! شاید اهمیتی  ندارد .
آیا کسی هست بپرسد چرا این همه خروج و مهاجرت از این منطقه دوست داشتنی؟ آیا کسی از دیگران، نه، از خودش این سئوال بسیار ساده اما پر معنی را پرسیده ست که چرا این همه مهاجرت ؟

 با کمی فکر به نتیجه ای بسیار بسیار بد و تاسف بار میرسیم و آن اینکه  مهاجرت از تسوج بالا گرفته است، و هیچ کاری نیز نمی شود کرد.
آمار  مهاجرت ها را به سادگی  میشود فهمید . - تعداد کسانی  که بار  را به  بارکش  ها زده اند  و یا اینکه چه تعداد از  ادارات و مدارس  کوچ کرده اند .  کمی تامل و تفکر ما را به جایی خواهد برد که نگران و ناراحت کننده خواهد بود. آیا به قول بازیگر سریال دودکش : “اینجا یی که هستیم با اون جایی که میروند و مهاجر می شوند فرق می کند و یا اینکه اینجا از آنجایی که میروند بدتره؛ از اینجا میروند به اونجا…اما چرا؟”
خروج شاید دلایل مختلف و متعددی داشته باشد و قاعدتا همه جا اتفاق می افتد اما چرا در  منطقه تسوج  مهاجرت قیامت می  کند 

اشاره ای  کوتاه به  آمار  مهاجرت  البته نه دقیق از  منطقه : 

سالانه تنها حدود 30 خانوار  به دلیل کمبود امکانات آموزشی  از  منطقه کوچ می  کنند . 

عده ای  بیشتر به دلیل موقعیت های  بهتر  شغلی  از  منطقه تسوج می  روند .

عده ای  کمبود آب  شرب  را دلیل مهاجرت خود عنوان می  کنند .

حداقل حدود 300 خانوار  از  روستای  قره تپه در  شهر  شبستر  سکونت دارند . (چیزی  معادل آن خانوارهایی  که در  روستا مانده اند) 

از  خود تسوج و دیزج شیخمرجان که جمعا حوالی  سال 75بالغ بر 18 هزار  نفر  جمعیت داشته فقط  11 هزار  نفر  مانده اند . 

مهاجرت به شبستر  - تبریز - ارومیه - تهران و کرج و ..... 

چرا و به چه علت؟

اینجا طرح های   تولیدی نا تمام مانده و کمترین امکانات درمانی  داده نشده است .

شهری  با حدود 60 سال قدمت شهرداریش  تازه امروز  فردا امام جمعه  دار  می  شود .

تسوج و 17 روستای  حومه اش  حال جمعیتی کمتر  از  20 هزار  نفر  جمعیت دارد و و هر  روز  بد تر  از  دیروز  (دقیقا بر عکس  صا ایران)

چیزی  که باید یقین داشته باشیم این است که چه آنهایی  که رفته اند و چه آنهایی  که مانده اند  از  اینکه از  خانواده های خود دورند در  عذابند .

و مهاجران همواره  در  فراغ وطن می  سوزند .بی گمان آنها هیچ وقت وطنشان را فراموش  نخواهند کرد .

من تنها باقیمانده یک خانواده 11 نفری  در  این شهر  هستم . تنها کسانی  درد مرا می  فهمند  که دور  از  عزیزان خود باشند .

عاجزانه از  مسئولین می  خواهم فرصت های  شغلی  در  این منطقه به وجود آورند تا دیگر  شاهد مهاجرت سکنه این منطقه نباشیم .

در  راه اندازی  هر  چه سریعتر  مجتمع ذوب  مس  و ذوب  آهن تسوج تلاش  کنند . 

در  گشایش  راه ارتباطی  تسوج - مرند  تلاش  کنند .

در  افتتاح پادگان 10 ساله تسوج تلاش  کنند.

 باز  هم عاجزانه و مظلومانه از  طرف مردم منطقه تسوج از  شما می  خواهم ما را فراموش  نکنید .

خان چوبان