loop="-1" > بایگانی بهمن ۱۳۹۳ :: خان چوبان -تسوج

خان چوبان -تسوج

خان چوبان شخصیتی محق و همچنین مظلوم و سربلند در داستان سارای بود و شهر ما تسوج هم با اینکه محروم و بی نصیب مانده ولی سرافراز صحنه های تاریخ و رشید جبهه های حق علیه باطل است . به همین جهت نام این وبلاگ را خان چوبان انتخاب کردیم.
تسوج شهری در میان استان های آذربایجان شرقی و غربی که قدمتی به اندازه تاریخ دارد ولی جمعیت و وسعت فعلی آن یک دهم جمعیت تاریخی آن نیست .
این وبلاگ فقط و فقط برای بیان محرومیت ها و دردهای این شهر و همچنین بخش تسوج (با 151 شهید) فعالیت می کند و نویسنده آن از هرگونه وابستگی به شخص یا گروهی مبراست .

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

چند روز  پیش  مطلبی  در  انتقاد از  فحاشی  یکی از  اعضای  شورا به یکی  از  منتقدین شهر  منتشر  کردیم و از  ایشان گلایه نمودیم اما  ظاهرا بعضی  ها  مدام تخریب  را با  انتقاد  در  هم می  ریزند   حال عمدا یا سهواً !!

برادر  من  ما از  شورای  محترم در  مقام شورا انتقاد کردیم و این عمل  زشت را در  خور  شان و منزلت شورا ندانستیم . اما شما دارید از  شخص  ر   انتقاد می  کنید و در  مورد گذشته ایشان  قضاوت می  کنید و حکم ارتداد ایشان را نیز  صادر  نمودید .  حال دم به دم دم از  دموکراسی  و آزادی  بیان بزنید و حقوق  دیگران را پایمال نمایید .  

اینکه عنوان کنیم فلانی  پرونده هایی  در  کل  دادگستری  های کشور  دارد.

اینکه  زحمات ایشان را در  هیات های  حسینی   زیر سوال ببریم  . اصلا مگر  ما در  جایگاه خداوند نشسته ایم که اینگونه می  گوییم .

اینکه سر شاخه  گلدکوئیست شدند و  قبلا جزو مفاسد اجتماعی  بودند.

والله ما شنیدیم یکی  که 100 تا زیر مجموعه داشته باشه  درآمد  ماهانه 41 هزار  دلاری  داشته  حالا باید  ایشون که 300 نفرو از  راه بدر  کردند یه در آمد ماهانه 123 هزار  دلاری  رو کجا خرج کردند ؟؟؟؟؟؟؟؟

اصلا باید بیایند و راجع به این توضیح بدهند .

و این  یک عادت است :‌ منتظر لغزش  یکی  هستیم تا  ما جملگی سرش آوار شویم 

واقعا این تخریب  است یا نقد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مثل مردانی  که  وقتی   ظرفی  از  دست  خانمشان در   خانه بیفتد  هزاران کار  قابل تقدیر  وی  را نیز  لگد مال می  کنند و  او را از  کرده های  خود پشیمان نموده و روانه خانه پدرشان می  نمایند تا از  مادرش  کمی ظرف  شستن بیاموزد !!!!

واقعا این تخریب  است یا نقد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بنده ضمن تقبیح  عمل  شورا  عمل  شما را که به زندگی  شخصی  افراد وارد می شوید  بر نمی  تابم .


زحمات شورای شهر  و شهردار و کل  مسئولین شهر  قابل تقدیر  است اما باید  در  صورت وجود کاستی  ها نقد شوند .

خدا حافظتان باشد . خان چوبان 

....................................................................................................................................

قورویوب دارداماریم ، گؤرنئجه قانسیزلامیشام

حؤصلم یوخدوبیرایش گؤرمه یه جانسیزلامیشام

قمه قداره لر آلتیندا چیخیبدیر بوجانیم

کسیلیبدیرامانیم ایندی امانسیزلامیشام

بیری بؤرکوم گؤتوروب باش جیغازیم لوت گؤرونور

خوتدا ، باشماقدا گئدیب آخ کی تومانسیزلامیشام




۲۳ نظر ۱۸ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۳۵
خان چوبان

نمی  دانم اگر  در  شهری مثل تسوج  وبلاگ های  انتقادی  نبودند چه می  شد . شهری  کوچک و شورایی   که فقط  و فقط  اهل  حاشیه اند .  اگر  این وبلاگ ها نبودند  عجب  زندگی  زیبایی  داشتیم .  اما حال که آنها هستند پس  برای پیشرفت تسوج باید از  بین بروند . اصلا یکی  از  موانع  پیشرفت تسوج همین وبلاگ های  انتقادی  و کلا اینترنت است.  

اما واقعا عملکرد ما به گونه ایست که نیاز  به وجود آنها نیست ؟

مدتی  است وبلاگ آغ داش  عملکرد شورای  اسلامی شهر  تسوج!!!!! و مخصوصا شهرداری  را به شدت زیر سوال برده  و با بیان کاستی ها  و اشتباهات شورای  محترم  عرصه را شدیدا برای  این عزیزان تنگ کرده است و شهردار  را نیز  در  شرف استیضاح قرار  داده

اما از آنجایی  که شورای  شهر   بر سر هیچ یک از  تصمیم های  خود نایستاده است   این قضیه نیز  به فردا سپرده شد!!

۱۵ نظر ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۰۰
خان چوبان

روزی یک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ "، خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند، به نظر قحطی زده می آمدند، آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند


۱ نظر ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۳۰
خان چوبان


این روزها  عجب  فعالیتی  شروع شده  و وقتی  داری سایت ها رو دید می زنی  تا یکی  دو خبر خوشحال کننده از  عیدی  کارمند ها و شاید افزایش  حقوق  ببینی   و شاید سبدی  یا کالایی  ؟ !  چشمت همچین به آدمایی می افته که   از  هر  دری  مصاحبه کردن  . همونایی  که  قیافشون خیلی  برات آشناس   و همین یکی  دو سال پیش  زیاد می  دیدیشون .

همونایی  که  قبلنا زیاد رفت  و آمد می  کردند  . یه بارهم اومدن گفتن ابریشم جاده میزنه یا نمی  دونم جاده ابریشم می  زنه . ای بابا چه اهمیتی  داره  مهم اینه که نه ابریشم جاده زد و نه جاده ابریشم و سر ما همین طور بی  کلاه موند .

خدا رو شکر  همه جوره لوازم و اسباب  مصاحبه هم آمادس   از  وبلاگ های  جان بر کف  جهانی  واستانی  و روستایی  گرفته تا  موضوعات همه جوره و البته از  همه مهمتر  کاردانی  در  فن بیان  . مسائل  روز  ، مسائل  دیروز  و شاید هم فردا . از  فردا یادمون باشه  باز  زیاد اسم جاده تسوج مرندو میشنویم  آخه زمان انتخاباته .

۵ نظر ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۵۸
خان چوبان