هتل یا مسافرخانه یکی از اولین نیاز های پیشرفت
شاید برای شما هم این اتفاق افتاده باشد !!!
در حالی که شهر ما روزگاری بسی است که رنگ و روی مسافران را زیاد نمی بیند و اگر هم ببیند در جاذبه های طبیعی شهر روز را به شب رسانده و شب می روند چون می دانند که باید شب اینجا نباشند ، باز هم ممکن است که این اتفاق برای شما رخ داده باشد .
اینکه روزی مسافری از شما آدرس یک مسافرخانه را بپرسد و شما در جوابش تنها دو راه خواهی داشت . که راه اول به دو طریق قابل اجرا خواهد بود : یا این مسئله برای شما زیاد با اهمیت نیست و راحت می گویی که اینجا مسافرخانه ای نیست و می گذری ، یا از اینکه راحت بگویی این شهر بی مسافر خانه است خجل شوی و کمی سخت تر جواب دهی .
راه حل اول کمی بهتر است زیرا دیگر از مسافر در راه مانده نخواهی شنید که اینجا دیگر چه شهریست که مسافرخانه ای ندارد .
راه دوم هم این است که مسافر نگون بخت را با خانواده اش عازم هتل پارک شهرت کنی تا چادری در یکی از آلاچیق های آن بر پا کند . که این مورد هم 100% برای همه ما پیش آمده که ببینیم.
مسافرخانه یکی از ارکان پیشرفت یک شهر است طوری که مسلما باب سرمایه گذاری را به یک شهر می گشاید . وقتی یک سرمایه گذار برای تجارت یا سرمایه گذاری وارد شهری می شود مسلما نگاه اول برایش خیلی مهم است . اگر در آن نگاه شهرت را خوب و با صفا ببیند میل به ماندن و سرمایه گذاری در او به وجود خواهد آمد و گر نه خیر .
شهر ما از بابت نگاه اول خیلی ها را قانع می سازد ولی شرایط بعد از آن نگاه را ندارد . وقتی در شهرت مسافرخانه ای نداری که سرمایه گذار یا تاجر شبش را سپری کند و آرام به فردایش فکر کند !!!!!!!
یا خانه معلمی نداری که معلمی که هنوز اسباب کشی نکرده در آن بماند !!!!!!
یا دانشجوی ارشدی که یک روز بدبختانه به برف و بوران خورده یا تعطیلی کلاس ها را ندانسته باشد و زودتر بیاید و حیران و سرگردان در شهر بماند !!!!!!!!!!!
یا شاید همسر مان مارا از خانه بیرون کرد و شب در ماشین خوابیدیم !!!!!!!!!!
همه تصورات بد از یک شهر بی امکانات پدید خواهد آمد .
و اینجاست که قضیه آن سفرنامه نویس که وقتی وارد شهری شد و اولین آدمهایی که دید کور بودند و نوشت که ((به شهری وارد شدم که همه مردمانش کور بودند)) پیش می آید .
و جالب تر این که مسلما این خاطره بد را به دوستانش تعریف خواهد کرد و تبلیغات منفی اثرش را خواهد گذاشت و دیگر سرمایه گذاری در شهرت راکد خواهد شد .
خیلی ها بوده اند که از سر نبود همین یک مسافرخانه عطای سرمایه گذاری در شهرمان را به لقایش داده اند و از فکر آن در آمده اند .
توسعه ی مدنیت جدید، راهکارها و مکانیزمهای خاص خود را می طلبد. امروزه شهرها بدون در نظر داشت امکانات رفاهی، شهری مرده به شمار می آیند.
همه این حرف ها در حالی است که بیش از یک سال است که هتل و تالار ستاره هشتم، هشت سوئیت آماده برای افتتاح دارد و مسئولین محترم شهرداری متاسفانه همه گونه همکاری را با ایشان می کنند که این هتل افتتاح نشود .
ظاهرا از اولش هم نمی خواستند که این هتل به وجود بیاید چون یک سال و نیم سرمایه گذار را تنها برای یک مجوز علاف و سرگردان کرده اند و حال که کار تمام شده با وجود تمام همکاری های ایشان ، مجوز افتتاحش را نمی دهند که مبادا شهرمان هتل دار شود .
حال که یک شخصی پیدا شده که این همه پول را برای آبادی اینجا خوابانده چه دلیلی دارد که هتل آماده افتتاح را مجوز نمی دهید
حتما می خواهید اثبات کنید که وقتی برای صدور پروانه یک واحد مسکونی شش ماه وقت لازم است برای صدور مجوز یک هتل هم 3 سال وقت باید لازم باشد .
مسلما وقتی برای مثال کارشناس مسئول اتاق اول سمت چپی به ارباب رجوعی که نیم ساعت مقابلش ایستاده نگاهی نمی کند و از او نمی پرسد برای چه ایستاده ، این اتفاقات دور از ذهن نیست .
البته شهردار جدید در رابطه همکاری با ایشان قول هایی داده که باید ببینیم ایشان مرد قول و عمل است یا مرد فقط ((قول))
و بالاخره آن که، باید بپذیریم هتل ها و مهمانپذیرها تنها وسیله ی آسایش و رفاه مسافران و گردشگران به شمار نمی آیند؛ بلکه یکی از ابزارهای آوردن سرمایه ها به هر ناحیه ای نیز به شمار می آیند. فی المثل وقتی یک مسافر، اتاقی در یک هتل اجاره کرد، این نیست که بگوییم یک مسافر فقط پولی بابت اجاره اتاق خود در هتل پرداخت نموده است، بلکه خورد و خوراک مسافر، گشت و گذار مسافر، خریدها و سوغاتی های مسافر، و.... و بعضاً نیز، خوش آمد مسافر از مکان و سرمایه گذاری در آن محل، موجبات آبادانی و شکوفایی منطقه را در پی دارد.
با تشکر - خان چوبان
.......................................................................................................................................
بیر اوشاقلیقدا خوش اولدوم اودا یئر گؤی قاچاراق
قوش کیمی داغلار اوچوب ، یئل کیمی باغلار گئچدی
صونرا بیردن قاطار آلتیندا قالیب ، اوستومدن
دئیة بیللم نه قدر سئل کیمی داغلار گئچدی
اورة گیمدن خبر آلسان : « نئجه گئچدی عؤمرون ؟ »
گؤز یاشیملا یازاجاق « من گونوم آغلار گئچدی