loop="-1" > خان چوبان -تسوج

خان چوبان -تسوج

خان چوبان شخصیتی محق و همچنین مظلوم و سربلند در داستان سارای بود و شهر ما تسوج هم با اینکه محروم و بی نصیب مانده ولی سرافراز صحنه های تاریخ و رشید جبهه های حق علیه باطل است . به همین جهت نام این وبلاگ را خان چوبان انتخاب کردیم.
تسوج شهری در میان استان های آذربایجان شرقی و غربی که قدمتی به اندازه تاریخ دارد ولی جمعیت و وسعت فعلی آن یک دهم جمعیت تاریخی آن نیست .
این وبلاگ فقط و فقط برای بیان محرومیت ها و دردهای این شهر و همچنین بخش تسوج (با 151 شهید) فعالیت می کند و نویسنده آن از هرگونه وابستگی به شخص یا گروهی مبراست .

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

با وجود گذشت حدود   11 سال از  کلنگ زنی  پادگان ارتش در تسوج  چیزی  جز  چند کانکس  درب  و داغون به چشم نمی  آید .

حوالی  سال 82 بود که طرحی  بر زبان ها افتاد و چون همیشه مردم  خونگرم و  شهید پرور  تسوج  آغوش  خود  را برای  این طرح باز  کردند . موجی  از  امید  مردم را به وجد آورده بود  و  همه از  دست آوردی  مهم سخن می  گفتند  و پادگان را   برای  رسیدن به پیشرفت  وسیله ای  می  دانستند  . اما  با وجود  سخنرانی  های  شیرین مسئولان و وعده های  زیبا  و دلنشین  پس  از  11 سال  چیزی  جز  نا امیدی  برای  مردم تسوج دست نداده است .

تیرچه های شکسته با  سیم های خاردار  زنگ زده و  افتاده  آدم را یاد  هویزه و شلمچه  و فکه و مجنون  می اندازد . آیا اینجا  منطقه جنگی  است ؟

۳ نظر ۰۶ دی ۹۳ ، ۲۳:۲۸
خان چوبان

وقتی  می  خواستم مطلبی  با عنوان پشت دیوارهای  شهر  بنویسم اصلا نمی  دانستم که قبلا کتابی  با همین عنوان درباره خرمشهر  نوشته شده   اما شهر  من نه خرمشهر  است نه خونین شهر  . اینجا شهری  است  پر از  تئوریسین  . پر از  صاحبان اندیشه و فکر  اما  ناقص  و عقب  مانده . پهنایش  نامحدود است البته از  بعد تاریخی  اما  احوالش  پریشان  نه آنقدر  ها که فکرش  را بکنی  . بیشتر  از  آن

اینجا هر  کسی  فکری  می  کند ، سعی  در  به کرسی  نشاندنش  دارد . یا هرکسی  که دستش  از  مسندی  دور  مانده باشد .

یا کسانی  که بر خلاف  امواج حرکت می  کنند  و یا کسانی  که دوست دارند  تسوج شهری  سنتی  باشد  و شهری  با دیوار  های  گلی  و خشتی  و با درختهای  گردوی پای  جوبی  که نصف  معبر را هم گرفته باشند  و یا  شهری  که زیبایی  پای  دیوارهایش پهن(کود حیوانی) باشد  .

مهم نیست دیگران چه می اندیشند  اینجا مهم فقط  منم و اندیشه هایم درست یا غلط  ، همسو یا مخالف دیگران


۲۰ نظر ۲۶ آذر ۹۳ ، ۱۷:۳۸
خان چوبان
۰ نظر ۱۰ آبان ۹۳ ، ۱۹:۴۳
خان چوبان

 گزارش تصویری  هیئت های عزاداری دیزج شیخ مرجان در تسوج

وحی خداست در سخنش، کیست این حسین؟
ریزد شفاعت از دهنش، کیست این حسین؟
ریحانۀ پیمبر و از سوز تشنگی 
آتش فتاده در چمنش کیست این حسین؟
سوزد صدایش از عطش سینه سوز و باز 
جاری ست کوثر از دهنش کیست این حسین؟
در خاک و خون فتاده مناجات می کند 
با ذوالجلال ذو المنن کیست این حسین؟
زخم هزار و نهصد و پنجاه تیغ و تیر 
بنشسته است بر بدنش کیست این حسین؟
تا خلعت شهادت زیبای او شود 
زهرا سرشته پیرهنش کیست این حسین؟
دشنه است روی دشنه و تیر است روی تیر 
مرهم به زخم های تنش کیست این حسین؟
در عرضه «رضاً بقضائک » فتاده است 
پامال اسب ها بدنش کیست این حسین؟
دشمن سرش به نیزه نشانده است و می چکد 
آیات وحی از سخنش کیست این حسین؟
از باغبان دفاع کند با گلوی ناز 
شش ماهه غنچه ی چمنش کیست این حسین؟

۰ نظر ۱۰ آبان ۹۳ ، ۰۹:۱۱
خان چوبان

مدتی  هست که مدیران شهرداری  با کارگرانشون و حتی  بلوار  امام ره بازیشون گرفته و هر  روز  با این بلوار  و چراغاش  و  بلوک  و جدولش  بازی  بازی می  کنند . 


وقتی  این قدر  تنوع و تحول  رو تو این خیابون می  بینم به خدا حال می  کنم که چقدر  شهردار خوش  قول  و خوش  خنده ای  داریم . آخه یادمه وقتی  ایشون تشریف خودشونو تازه آورده بودند  و  هی  نشست مطبوعاتی  پشت نشست مطبوعاتی  برگزار می  کردند ، فرموده بودن که باید هر  روز  شاهد حداقل یک تحول  در  سطح شهر  باشیم تا مردم دچار  دلزدگی  نشوند . 

۴ نظر ۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۳:۳۸
خان چوبان
 این روز  ها در  شهر عزیزم اتفاقاتی  می  افتد که مرا یاد دوران کودکی ام  می  اندازد . یاد آن زمان که : 
  عده اندکی  از  مردم  شهرمان  با تهیه طوماری  حکم محرومیت شهرمان تسوج را امضاء کردند و در  واقع تسوج را محکوم به محرومیت کردند.
هنوز  یادمان نرفته چگونه عده ای  طومار  به دست وارد مغازه ها شدند و تجار  شهر  را  به بی  رونقی  مغازه هایشان مجاب  کردند . 
آنها مخ زنان قهاری  بودند که توانستند  رونق  را نه تنها از  مغازه ها بلکه از  همه شهر  بگیرند
آنها چنان ضربه مهلکی  به پیکره این شهر  زدند که با انواع و اقسام دست و پا زدن ها هنوز  نتوانسته قامت خمیده اش  را بلند کند . 
۷ نظر ۲۶ مهر ۹۳ ، ۲۰:۵۴
خان چوبان

چندی  است که مشکل  آب  در  تسوج نقل و نبات هر  محفلی  است . چندین سال است این مشکل مردم محروم و مظلوم تسوج را درمانده کرده است . بسیار  مطالب  در  خبرگزاری  ها و وبلاگ های  انتقادی  درج گردیده و چندی  قبل از  خان چوبان هم منتشر گردید ه اما همه چیز مثل سابق است .ساعت های  متمادی  آب  تسوج قطع است از  کله سحر  تا نیمه شب  و حتی  آنطرف تر  .

مردم روزه دار  با مشکلات فراوان روبه رو هستند و مسئولانی  که فقط  وعده می  دهند . وعده های  سر خرمن .

وقتی  روزه داری  تا  ساعت سه شب  منتظر می  ماند تا آبی  بیاید و غسلی  کند تا  اگر  لطف مسئولان شامل حال او گردد ، بتواند روزه اش  را بگیرد احتمالا کمی  آنطرف تر  مردم مرفه مرکز  شهرستان چند ساعتی  است که  خواب نازشان را می  کنند .  جایی  که به گفته مردمش  هرگز  در  سال 93 آبی  نرفته است . و این یعنی  عدالت شیعه علی  (ع) که اسوه  عدالت نه تنها شیعیان بلکه یهودیان و  مسیحیان و ......... ولی  چه فایده که عدالت فقط  کلمه سنگینی  است که هر  روز  ملعبه دست مسئولین محترم  گشته تا مردم روزه دار بی  آب  را باز  بپیچانند .


۳ نظر ۰۳ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۵۸
خان چوبان

جهش  40 کیلومتری  کارخانه آهن و کک !!!!!!!!!!!!

بعد از درج اخباری  مبنی  بر سرمایه گذاری  یک سرمایه گذار در  بخش  تسوج  و ایجاد کارخانه تولید فولاد و کک ، حالا اخبار  شنیده شده در  این حوالی  اخبار  خوشی  نیست و شنیده می  شود که این کارخانه  سر از  شهر  وایقان درآورده است !!!!!! چه جوری؟ عرض  می  کنم   

۱۱ نظر ۲۲ تیر ۹۳ ، ۰۸:۲۷
خان چوبان

گلشن راز : خیرمدرسه ساز آقای حاج ابراهیم ساعدی دومین کلنک مدرسه خودرا باحضور مسئولین استانی وشهرستانی به زمین زد .

به  گزارش خبرنگار گلشن راز ازشبستر خیر مدرسه ساز حاج ابراهیم ساعدی کلنک دومین مدرسه شش کلاسه خود را با نام آموزشگاه حاج اسدالله ساعدی باحضور مسئولین استانی وشهرستانی این بار درشهرخود زادگاه پدری مقام معظم رهبری شهر با فرهنگ خامنه به زمین زد ایشان اولین مدرسه خودرادر روستای علی بیگلو ساخته بودند از خداوند برای این عزیز خیر آرزوی توفیق روز افزون را خواستاریم.

از  این دست اخبار  در  سراسر کشور  کم نیست و از  این دست  آدم ها . 

اما در  تسوج : 

    با وجود  خیل افراد دست اندر  کار  و متمول  به جز  یک مورد توسط  دکتر  ایرانی   موردی  یافت نمی  شود . حتی  سرمایه داران ساکن شهر  نیز  حسی  به این قبیل کارها ندارند . همیشه با خود فکر  می  کنم آیا  کم هستند آدم هایی  که  می  توانند در  تسوج مدرسه که هیچ کارخانه بسازند یا مجتمع تفریحی   و یا خدمات تفریحی  که  درآمد هم داشته باشد  . مثل استخر  سرپوشیده که مسلما برای  خودشان هم درآمد زا خواهد بود . یا کارخانه بسته بندی  خشکبار   که باعث  شود به جای  کار  کردن  و خدمت رسانی  به کارخانه های  جوار  برای  خود کار  کنند و هم  نام تسوج بر خشکبار  تسوج بخورد نه نام های  دیگر  .......!!!!  اما نمی  دانم چرا آنها که ندارند  بیشتر  به فکر  شهرشان هستند  شاید اگر  آنها هم طعم پول  را بچشند  از  فکر  شهر  درآیند و  به فکر  جیبشان باشند . آن هم به طوریکه در  خانه بنشینند و  حسابشان کار  کند همنطور  راحت !!!!!!!

۸ نظر ۰۵ تیر ۹۳ ، ۰۰:۱۴
خان چوبان

آب درکوزه وما تشنه لبان می گردیم      

دقیقا یک سال پیش  بود که استاندار  محترم و سابق آذربایجان شرقی  خط  لوله انتقال آب  زرینه رود را به تسوج  افتتاح کرد . خبری  مسرت بخش  برای  مردم شهر تسوج و دیزج شیخمرجان و بعضا روستاهای  اطراف که قرار  بود به مرور  از  آب  این خط   بهره مند گردند . همگی  از  آینده ای  بدون مشکل کم آبی  در  تسوج خبر می  دادند . 

 از  استاندار  و فرماندار  گرفته تا .................

اما دریغ .

با خود فکر  می  کنم که شاید این خط  لوله برعکس  عمل  می  کند  و شاید انتقال از  تسوج به زرینه رود بوده !!!!!!!؟؟؟

مگر  نمی  شود خوب؟ 

۳ نظر ۲۲ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۲۵
خان چوبان